این بخش مربوط به دبیران گرامی است و برای دانش آموزان چندان کارایی ندارد.

 

محمد جواد محبت

    محمد جواد محبت معلمی کرمانشاهی و از مولفین کتب درسی دوره ابتدایی دهه 60 را باید از شاعران مهم و برجسته شعر کودک و نوجوان دانست. استاد محبت با آن که از سال‌های جوانی پیوسته‌ ارتباط گسترده‌ای با مطبوعات داشته و علی‌رغم آنکه آثارش از آغاز دهه چهل در نشریانی چون: اطلاعات هفتگی، جوانان، روشنفکر، فردوسی، تهران­ مصور و توفیق، چاپ می‌شد. تا سال 79 که نخستین دفتر شعرش‌ در‌ «گزیده ادبیات معاصر» به چاپ رسیده، درجمع‌آوری و چاپ آثارش کوششی جدی مبذول نداشت اما از آن پس تاکنون، بـه خواهش دوست داران آثارش، یازده دفتر شعر مستقل خویش را منتشر کرده و در‌ ویرایش‌ و گزینش هفت اثر نیز کوشش داشته‌است. محبت همچنین در زمینه نقد شعر و قصه نویسی نوشته ­هایی را از خود به یادگار گذاشته است. او از آغاز فعالیت خود تا به امروز با کانون شعرا و نویسندگان امور تربیتی اداره کل آموزش و پرورش کرمانشاه و انجمن‌های ادبی رشید یاسمی، شعر جوان و ادیبان ایران همکاری داشته‌است. او از جمله چهار شاعری است که توانسته جایزه «فروغ» را به خود اختصاص دهد.  از آثار محمدجواد محبت می ­توان موارد زیر را نام برد.

از خیمه‌های عاشورا، آن سوی چهره زرد خورشید، موج عطرهای بهشتی «سروده‌هایی برای رسول اکرم(ص)»، خانه‌ی هل­اتی (شعرهای علوی)، آه... ای بانوی طوبی سایه آه... (فاطمیات)، گریه‌ی دل ناصبوران (شعرهای عاشورایی)، گلوی سبز آواز (مجموعه شعرهایی برای حضرت امام (ره)، خاطرات سبز (مجموعه شعر نوجوانان)، از مرزهای فریاد (دفتر سروده‌های انقلابی)، گزیده ادبیات معاصر (مجموعه شعر)، قلب را فرصت حضور دهید (مجموعه شعر) و ...

 

    در شعر فوق شاعر با فضاسازی­ های متعدد و پیوسته به وصف رسیدن بهار پرداخته است. شعر از تصاویر «روشن شدن»، «زندگی پرداز بودن»، «رفتن سرما»، «جوانه زدن»، «پدید آمدن شکوفه­ های درختان»، «سبز و تازه شدن طبیعت» و «لبخند زدن زندگی» بهره برده و در نهایت بیان نموده که راز گفتن با خداوند بهتر از هر چیزی است. فضاسازی­ های شاعر برای رسیدن به بیت آخر بوده است. در کل «بهاریه»­های ادب فارسی به ستایش خداوند ختم می ­شود. هدف از سرودن اینگونه اشعار هم رسیدن به ستایش پروردگار است. مضمون شعر «با بهاری که می­ رسد از راه» را با توجه به بهاریه­ های مولانا می ­توان عارفانه در نظر گرفت. مولانا نیز در اشعاری که به توصیف بهار پرداخته در پایان به ستایش خداوند می ­پردازد. ترکیبات «زندگی پرداز»، «وا شدن چشم جوانه» و «معنا شدن بهار» در کنار تشبیهات به بلاغت و زیباتر شدن زبان شعر کمک کرده است.

 

روشن و گرم و زندگی پرداز/ آسمان مثل یک تبسم شد

    زندگی پرداز: در حالی که به زندگی می­ پرداخت./ پرداز: صفت فاعلی که در ترکیب با واژه­ های دیگر معانی تازه می­ آورد./  آسمان مثل یک تبسم شد: تشبیه دارد. / تبسم: لبخند/ زندگی پرداز، روشن و گرم مراعات­ النظیر دارند./ قافیه: تبسم/ ردیف: شد

هر چه سرما و هرچه دل سردی/ پر زد آهسته از نظر گم شد

    دلسردی: صفت مشتق_مرکب و حاصل از مصدر است. به معنای یأس و ناامیدی، بی ­شوقی و بی­ رغبتی / نظر: نگاه/ از نظر گم شد: کنایه است از ناپدید شدن. از ما مقابل چشمان ما دور شد./ قافیه: گم/ ردیف: شد

با نسیمی که زندگی در اوست/ باز چشم جوانه ­ای وا شد

    نسیم: باد خنک و ملایم/ نسیمی: مشتق است./ او: ضمیر است برای انسان، اما در این مصراع برای «نسیم» استفاده شده است./ جوانه: شاخه تازه درخت، واژه ­ای است مشتق/ چشم جوانه­ ای باز شد: کنایه از شکفته شدن جوانه، آرایه تشخیص دارد./ قافیه: وا/ ردیف: شد

بر درختی شکوفه­ ای خندید/ در کتابی، بهار، معنا شد

    درختی: «ی» نکره است./ شکوفه: گل درختان میوه­ دار، کلمه­ ای مشتق است./ شکوفه­ ای خندید: آرایه تشخیص دارد./ کتابی: «ی» نکره است./ بین کلمات درخت، شکوفه و بهار مراعات ­النظیر دارد./ خندیدن شکوفه: کنایه از باز شدن شکوفه­ ها است./ کتاب: می­ تواند استعاره مصرحه از طبیعت باشد./ قافیه: معنا/ ردیف: شد

با بهاری که می­ رسد از راه/ سبز شو، تازه شو، بهاری شو

    بیت 4 جمله است./ بین کلمات بهار، سبز و تازه مراعات­ النظیر وجود دارد./ سبز شو و بهاری شو: کنایه از شاداب و خوشحال شدن/ قافیه: بهاری/ ردیف: شو

مثل یک شاخه گل جوانه بزن/ مثل یک چشمه­ سار جاری شو

    هر دو مصراع بیت تشبیه دارند. در هر دو تشبیه، مشبه واژه «تو» است که البته در بیت نیست./ چشمه سار: زمینی را می­ گویند که همه ­جای آن چشمه باشد./ شو: فعل امر از شدن/ قافیه: جاری/ ردیف: شو

زندگی بر تو می ­زند لبخند/ هست وقت شکفتنت امروز

    «لبخند زدن زندگی» آرایه تشخیص دارد./ شکفتن: باز شدن غنچه گل و مانند آن./ «ت» در شکفتنت مضاف­ الیه است./ قافیه: شکفتنت/ ردیف: امروز

بهتر از هرچه هست در دنیا/ با خدا راز گفتنت امروز

    راز: آنچه در دل نهفته است. با خدا راز گفتن: کنایه است از دعا و عبادت کردن/ «ت» در گفتنت مضاف­ الیه است./ قافیه: گفتنت/ ردیف: امروز